Perdic | وزن مخصوص جسم در حال غوطه وری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	immersed density U	وزن مخصوص جسم در حال غوطه وری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	delay release sinker U	وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
	lutes U	گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
	lute U	گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
	writes U	وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
	write U	وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
	fog oil U	روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
	typeface U	مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
	typefaces U	مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
	graphics U	کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
	registering U	که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
	register U	که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
	registers U	که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
	adrift <adj.> U	غوطه ور
	plunge U	غوطه
	dip U	غوطه
	soak U	غوطه
	soaks U	غوطه
	plunged U	غوطه
	plunges U	غوطه
	floating U	غوطه ور
	dips U	غوطه
	ducker U	غوطه زن
	deleting U	کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
	deleted U	کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
	delete U	کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
	deletes U	کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
	immersion U	غوطه ور شدن
	plunged U	غوطه خوردن
	soak U	غوطه دادن
	plunge U	غوطه ور شدن
	plunge U	غوطه خوردن
	soak U	غوطه وری
	soaks U	غوطه دادن
	soaks U	غوطه وری
	dips U	غوطه دادن
	submerging U	غوطه ورساختن
	immersion U	غوطه وری
	immersion heater U	گرمکن غوطه ور
	suspended load U	مواد غوطه ور
	skirter U	غوطه زدن
	buoyant mine U	مین غوطه ور
	submergence U	غوطه وری
	overwhelm U	غوطه ورساختن
	dip U	غوطه دادن
	overwhelmed U	غوطه ورساختن
	overwhelms U	غوطه ورساختن
	plunges U	غوطه ور شدن
	immerge U	غوطه دادن
	plunges U	غوطه خوردن
	submergible U	غوطه ور کردنی
	submers U	غوطه ورساختن
	submerse U	غوطه دادن
	immersion heaters U	گرمکن غوطه ور
	immersion heaters U	اب گرم کن غوطه ور
	submerges U	غوطه ورساختن
	submerged U	غوطه ورساختن
	immerse U	غوطه دادن
	dunk U	غوطه دادن
	immersed U	غوطه دادن
	dunked U	غوطه دادن
	immersing U	غوطه دادن
	dunks U	غوطه دادن
	dunking U	غوطه دادن
	immerses U	غوطه دادن
	immersion vibrator U	لرزاننده غوطه ور
	immergence U	غوطه ورسازی
	float into position U	غوطه ور شدن
	immersion thermometer U	دماسنج غوطه ور
	immersion heater U	اب گرم کن غوطه ور
	dived U	غوطه خوردن
	submerge U	غوطه ورساختن
	dive U	غوطه خوردن
	plunged U	غوطه ور شدن
	plungers U	شناور کاربوراتور غوطه ور
	plunger U	شناور کاربوراتور غوطه ور
	snagline mine U	مین باشاخک غوطه ور
	souse U	دراب غوطه ورشدن
	abysm U	غوطه ورساختن مغاک
	bouquet mine U	مین سطلی غوطه ور
	duck U	اردک ماده غوطه
	ducked U	اردک ماده غوطه
	duckings U	اردک ماده غوطه
	ducks U	اردک ماده غوطه
	wallows U	در گل و لای غوطه خوردن
	wallowing U	در گل و لای غوطه خوردن
	dipneedle circuit U	مدارمغناطیسی مین غوطه ور
	submersible U	غوطه ور شناور زیرابی
	submersible U	قابل غوطه وری
	overwhelmed with reflection U	غوطه وردر فکر
	dap U	غوطه دادن شستشودادن
	wallow U	در گل و لای غوطه خوردن
	wallowed U	در گل و لای غوطه خوردن
	submerged arc welding U	جوش قوسی غوطه ور
	abyss U	غوطه ورساختن مغاک
	abysses U	غوطه ورساختن مغاک
	embedded code U	کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
	engulfs U	غرق کردن در غوطه ورساختن
	engulfing U	غرق کردن در غوطه ورساختن
	engulfed U	غرق کردن در غوطه ورساختن
	engulf U	غرق کردن در غوطه ورساختن
	recollected U	در بحر تفکر غوطه ورشدن
	recollect U	در بحر تفکر غوطه ورشدن
	demerse U	زیراب کردن غوطه دادن
	dips U	تعمید دادن غوطه ور شدن
	to overload someone [with something] U	کسی را [با چیزی] غوطه ورساختن
	recollecting U	در بحر تفکر غوطه ورشدن
	immerses U	غوطه ور کردن شناور نمودن
	immersed U	غوطه ور کردن شناور نمودن
	ducker U	غوطه خور مرغابی گیر
	recollects U	در بحر تفکر غوطه ورشدن
	To wallow in vice . U	درمنجلاب فساد غوطه ور بودن
	immerse U	غوطه ور کردن شناور نمودن
	pensiveness U	تفکر غوطه وری دراندیشه
	to bathe in blood U	درخون غوطه خوردن یا اغشتن
	to go a mucker on or over U	در کاری یا چیزی غوطه ورشدن
	immersing U	غوطه ور کردن شناور نمودن
	dip U	تعمید دادن غوطه ور شدن
	pickling U	غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
	dip U	فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
	dips U	فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
	plunges U	غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
	vapor degreasing U	غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
	plunged U	غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
	plunge U	غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
	dispersal airfield U	فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
	ducking stool U	کرسی ای که زنان بدکاررابدان بسته ودراب پرت کرده غوطه میدادند
	reserve buoyancy U	جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
	wet stowage U	نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
	cyaniding U	سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
	lohmannizing U	غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
	parkerizing U	عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
	kites U	کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
	continous immersion test U	ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
	kite U	کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
	swimming capability U	قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
	flotation U	قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
	sinker U	غوطه ور کننده مین شناورکننده مین
	sinkers U	غوطه ور کننده مین شناورکننده مین
	floated U	غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
	float U	غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
	floats U	غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
	aerospace projection operations U	عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
	dip U	اندازه گیر زاویه انحنا عمق غوطه وری مین عمق شناوری ازاد مین نیم افراشتن پرچم
	dips U	اندازه گیر زاویه انحنا عمق غوطه وری مین عمق شناوری ازاد مین نیم افراشتن پرچم
	plunges U	غوطه ور شدن شناور شدن
	plunged U	غوطه ور شدن شناور شدن
	plunge U	غوطه ور شدن شناور شدن
	specific U	مخصوص
	francs U	حق مخصوص
	franc U	حق مخصوص
	vest pocket U	مخصوص
	particular U	مخصوص
	particulars U	مخصوص
	specifics U	مخصوص
	franchises U	حق مخصوص
	extra special U	مخصوص
	especial U	مخصوص
	special U	مخصوص
	favourites U	مخصوص
	favourite U	مخصوص
	favorites U	مخصوص
	franchise U	حق مخصوص
	aide-de-camp U	اجودان مخصوص
	maid in waiting U	پیشخدمت مخصوص
	marque U	علامت مخصوص
	marque U	مدل مخصوص
	specifics U	مخصوص معین
	aides-de-camp U	اجودان مخصوص
	specific gravity U	ورن مخصوص
	specific gravity U	وزن مخصوص
	specific U	مخصوص معین
	specific gravities U	ورن مخصوص
	specific gravities U	وزن مخصوص
	aide de camp U	اجودان مخصوص
	low resistivity U	مقاومت مخصوص کم
	bolt U	پیچ مخصوص قفل کردن در
	specially U	مخصوص خاص
	favourite or vor U	ویژه مخصوص
	exempted station U	یکان مخصوص
	special U	مخصوص خاص
	proper U	مخصوص مقتضی
	g man U	بازرس مخصوص
	unit weight U	وزن مخصوص
	valetdechambre U	پیشخدمت مخصوص
	Afro pick	شانه مخصوص فر
	favorite U	مخصوص سوگلی
	idoneous U	مختص مخصوص
	idiocrasy U	حالت مخصوص
	deffered maintenance U	نگهداری مخصوص
	habiliments U	لباس مخصوص
	bluck density U	وزن مخصوص
	idiosyncrasy U	حال مخصوص
	special passport U	پاسپورت مخصوص
	heavy-duty U	مخصوص کارسنگین
	special session U	جلسه مخصوص
	special sheaf U	مروحه مخصوص
	special troops U	یکانهای مخصوص
	specific capacity U	فرفیت مخصوص
	special services U	خدمات مخصوص
	specific energy U	انرژی مخصوص